باور کنید!

حال و هوایم مساعد است

این شایعات، شیوه ی بعضی جراید است

یک صبح تیتر می شوم

این شخص

بگذریم

یک عصر...:

خوانده اید... و تکرار زاید است

"محمد علی بهمنی"

جدیداً خیلی کم می نویسم.نه اینکه حرفی واسه زدن نمونده ها...نه اتفاقن...گفتنی خیلی زیاده.ولی همش عین همه.اول و وسط و آخرِ تمام اتفاقات این روزای من مثل هم شدن...با یه ریتم! "غم"...انگار قرار نیست اتفاق خوبی تو این دنیای لعنتی بیفته...یکی از بهترین دوستام سخت مریضه، مامان یکی دیگه از دوستام فوت شده، فلان فامیلمون مُرده،تصادف کردم ماشینم داغون شده،دکترای عوضی بابام چهل و پنج درصد مقصر شناخته شدن(!)...یعنی یکی رو کُشته باشی ولی 45%!!!انتقام پُر رنگی تمام وجودمو گرفته....بدتر از همه اینکه امشب شب یلداست...وقتی غمگین و تنها باشی یلدا هم میشه طولانیترین شب غمگین سال!اولین یلدایی که بابا نیست...غم نبودن بابا شده مثل یه غده ی سرطانی که روز به روز داره بزرگ تر میشه و زمان فقط بهم یاد داده که با مهارت بیشتری غممو قایم کنم...تازه از بیمارستان برگشتم اداره...هیشکی نیست...همه رفتن یلدا...فکر کردم یه چیزی گوش بدم که زمان زودتر بگذره...رسیدم به گلنار...به غم تک تک لحظه هایی که این آهنگو گوش دادم و باهاش اشکم درومده...شبایی که خیلی سرد بودن...هنوزم سردن...حتی فکر کردن بهشون هم باعث میشه یخ بزنم... آخ چقدر طول کشید که فهمیدم گلنار هرگز نخواهد آمد.فهمیدم که بی گلنار باید زندگی کنم ! چقدر طول کشید که فهمیدم گلنار هم اگر بیاد باز چیزی درست نمیشه. که این درد ها فقط از نیومدن گلنار نیست...گلنار آن دور دور ها می ایسته که فقط یاد بگیرم گلنار هرگز نخواهد اومد...میخنده انگار،زنانه، اغواگـــر... که دست دراز کنم، جلو برم اما دستم هرگز نرسه ...اصلن خاصیت ِ گلنار به نیومدنه... که هر کس اون دور دستاست و دور از دسته، خود به خود برایت بشه گلنار... آهنگ ها اینطورین... میچسبن به روز هات.بوی لحظه هاتو میگیرن. بعدن ها که میری سراغشون نشون همون اتفاقات خاص رو دارن.برای همینهکه هر کدامشون یک جور درد می کنن...

گلنارو دوست داشتم و دارم! همین جور آروم آروم میره،جا میشه توی روز ای آدم و تصویر ِ اون روزای آدم رو پُر درد اما آروم میکنه...انگار یه جای آهنگ بهت امید میده که این روزای بد هم میگذره و تو گلنار رو با خاطره ی اون روزا گوش خواهی کرد...یه جایی تو آینده...

گلنار...گلنار...کجایی که از غمت...